جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی

متن مرتبط با «سیلی» در سایت جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی نوشته شده است

جمعه ششصد و سی و هفتم:‌ سیلی

  • مولای من سلام ...آن شعور که بر آدمی احاطه دارد – به هر نام که باشد – گویی ابتدا هزاران نشانه چیده برای یافتن راه. سپس به نجوا خبر می‌دهد که ها فلانی راه از آن سو است و بعدتر صدا می‌زند که فلان، واقعیت چنین است و اگر گوش آن فلان سنگین باشد صدا بلندتر می‌شود تا آستانه فریاد که هی! های! چنین است ... و اما اگر همه افاقه نکند؛ آنکه صدا را در نیافته لاجرم کار به سیلی می‌رساند.آقایِ منسیلی‌های پیاپی واقعیت، گرچه دردناک است اما شکرانه می‌طلبدالحمدلله علی ما الهم حتی به سیلی ...شکر از چه باب است؟ از اینکه آن شعور هدایتگر، هنوز امید دارد بر بیداری و هدایت. چونان ساربانی نیست که افسار از گردن مسافر باز کند و آن را به بیابان بسپارد تا در دشتِ خودبینی و خودخواهی خویش ادب شود. بلکه هنوز می‌کِشد و می‌کِشد. الحمدللهِ ربیا امان ...جمعه ششصد و سی و هفتم را زیر سقفی متفاوت می‌نویسم. چه کس میداند آخرین سقف کدام است؟ هرچه امید از خودم می‌برّم بر امیدم به ربّ افزوده می‌شود. و علیه توکلت بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها