مولای من سلام سومین جمعه از سال هزار و چهارصد و سه. ششصد و پنجاه و سه هفته است است که هر هفته میگویم: «نشد! دوباره سعی میکنم»! به روز اگر تبدیل کنم میشود بیش از چهارهزار و پانصد و هفتاد روز. هر روز فقط کمی از مسیر سپری میشود. حالا دیگر فهمیدهام که مقصد همان قصد است و اجابت نه در پایان که در مداومت است. نیست برای انسان چیزی بجز سعی ... کتاب بهانه است و کاغذ برای کتمان. من تمنای فهم از جای دیگر دارم. بخوانید, ...ادامه مطلب
مولای من سلام ...آسمان هشتم آذرماه، خاکستری بود! دود تهران را برداشته آنطور که انگار همه دادهای فروخورده را آسمان قِی کرده! آقاجان، حال مردمان دیارمان خوب نیست. باورم این نیست که اینجا کشور شماست، که , ...ادامه مطلب