مولای من سلام
آخرین جمعه رمضان است که جمعه نویسی به گذرگاه سی و چهلم رسید. دهم خردادماه نود و هشت گذشت و عجب خردادی بود. تاریخ، عبرت آفرین است آنچنان که طبیعت، تربیت ساز است. نظر در احوال دیگران فرصت میدهد که ما زندگی را به هزینه این و آن تجربه کنیم. خدا کند آن دم که نوبت محک ما میرسد کار به رسوایی ختم نشود.
آقاجان
هیولای غضب آدمخوار است. چیزی از جنس همان سیبی که اگر به دندان بگیری از جنت بیرون خواهی شد. خشم باید از تبار دوزخ باشد، آنچانی که جان و عقل و فهم و عاطفه و هرچیزی که می تواند انسانیت را به دوش بکشد را در هم بکوبد. خشم باید جاده هبوط باشد، مانند سرسرهای که اگر در ابتدایش نشستی، تا اسفل السافلین میآوردت.
حضرت ِصاحب
معترفم که آبرویی اگر هست، به برکت آزمونهایی است که نگرفتهاند. عزتی اگر هست به سبب آن است که وقت آزمونمان نرسیده والا خدا داند در دلبری ذلت، توان دست رد به سینه زدن داشته باشیم یا نه. الهی عمر نباشد اگر قرار است به بیراهه رویم اما دور نیست که کسی هزار نامه به سوی شما نوشته باشد اما در روز محک، در صف دشمنان نشسته باشد. مگر داستان کوفه همین نبود؟ حتی به عمری عرض ارادت کردن و آقابیا آقابیا نمیشود اعتماد کرد.
جناب ِجان
میگویند خیال ِآدمی اثر انشائی دارد. گویی آنچه را که تصور میکنیم، در مسیر شدن قرار دادهایم. نطفه همه چیز در خیال بسته میشود، فارغ از آنکه اسباب تولد فراهم شود یا این نطفه سقط شود اما خیال، آفرینش است. آنچه تصور میکنیم را آفریدهایم یا لااقل در صراط آفرینش قرارداده ایم. به این سبب است که از ضرورت و اهمیت طهارت خیال میگویند.
مثال این قاعده هم دور از ذهن نیست. تمامی مخترعین آنچه ساخته و پرداختهاند را نخست در خیال خود آفریده اند. ایضاً هنرمندان نیز اثر خویش را ابتدا در خیال ترسیم کردهاند. در تمام زندگی نیز هدفها و مقاصد نخست در خیال زاییده شده اند. ما در غایت راه، به خیالمان میرسیم ...
یاجان و یادل
خیال ما، شمایی ... والسلام
جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی...
ما را در سایت جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : jomenevisi بازدید : 249 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 5:50