جمعه ششصد و چهل و هفت: غیبتِ امر

ساخت وبلاگ

۶۴۷

مولای من سلام ...

اگر غیبتِ صاحب‌الامر را حاصل از اراده عامد بدانیم که چنین است آنگاه قرینه است بر ضرورت. چراکه اضطرار به اراده مطلق منتسب نمی‌شود. و کدام ضرورت؟ قرینه است بر اینکه غیبت به شخص بر نمی‌گردد بلکه یک «ساحت» ضرورتا و باید غایب باشد؛ و آن ساحت امر است.

جناب جان

استنتاج از مقدمات گفته و ناگفته‌ام این بود که امر به نحو عام، ظلم است. برای «خاص» نیازمند اقامه دلیل متقن هستیم. ظلم به چه معنا؟ به معنای مداخله در ربوبیت. چنان که نزدیکترین عالم به رب عالم امر است و روح و قرآن متعلق بر این عالم. آنکه امر را به اراده خود مقید کند به دیگر منظر، امر را از اراده کل ساقط کرده.

یا امان

چه کنیم که این ادله ختم به بی‌عملی نشود؟ پاسخ چنین فهمیدم که امر مغایر عمل نیست. امر مغایر تحمیل عمل به غیر است. غیبت امر به معنا توجه به حضور آن برای خویشتن است. امر باید در عملِ من ظهور یابد اما این دریا را کرانه‌ای هست چنان که عقل مرا کرانه‌ای هست. کرانه تا کجاست؟ تا آنجا که برسد به امر بر غیر.

جمعه آغازین اسفند سال دو گذشت و مشق ششصد و چهل و هفتم تقدیم شد. به تصحیح و دلالت شما امیدوارم.

جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی...
ما را در سایت جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jomenevisi بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 17:02